حقوق و اقتصاد

  • ۰
  • ۰

بیژن رحیمی دانش، شاید بیشتر به دلیل تخصصش در بودجه مشهور باشد، اما برای نگارنده از این جهت متمایز بود که «نماد اخلاق اداری» محسوب می‌شد. بارها برایمان تعریف می‌کرد که در جلسات نخست وزیری از رانت اطلاعاتی برخوردار می‌شد، ولی هرگز از آن سوء استفاده نکرده بود. مثلا یکبار می‌گفتند که: «مصوب شد نرخ تعرفه واردات توتون افزایش پیدا کند، این مسئله باعث افزایش قیمت توتون می‌شد، من برای اینکه از این اطلاع سوء استفاده نکنم، چند روزی توتون نخریدم...» یا تعریف می‌کردند که چندین سال پیش، جایی مدیر شده بودند. چند روز که از مدیریتشان گذشته بود، تغییر رفتار کارمندان برایشان جلب توجه کرده بود. می‌گفت «من جوان بودم اما افراد مسن‌تر از من به اتاق مدیریت می‌آمدند و به من احترام می‌گذاشتند و تملق می‌گفتند». می‌گفت «از این وضعیت خوشم نیامد و دستور دادم میزم را بردند کنار میز مدیر دفتر و پس از آن در اتاق او نشستم».

سوالات کارشناسان را با ادب و احترام پاسخ می‌داد. گاهی در پاسخ به سوالات حدود نیم ساعت پای تخته می‌ایستاد و سوال شما را از جوانب مختلف توضیح می‌داد. می‌گفت «من دیگر هرآنچه دانش داشته‌ام به شما منتقل کرده‌ام»، اما ما از او درس اخلاق می‌آموختیم. تلفنش مرتب زنگ می‌خورد، پیشنهادهای مختلفی برای کار به ایشان می‌شد، اما معتقد بود «جایی راحت‌تر کار می‌کنم که اسیر پول و مادیات نشده باشند».

آخرین گزارشی که خدمتشان تقدیم کردم، مقاله‌ای تخصصی بود که به دقت مطالعه کرده‌ بودند و روی آن مرقوم کرده بودند: «گزارش خوبی است، باید مفصل صحبت کنیم». حتما اشکالات زیادی در آن دیده بودند، اما طوری نوشته بودند که به غرور جوانی من بر نخورد. اصلاحات لازم را انجام دادم و به ایشان گفتم، اصلاحات زیاد است و فکر نمی‌کنم فرصت مطالعه داشته باشید. با کمال تواضع گفتند حتما کامل و دوباره می‌خوانند و نظراتشان را اعلام می‌کنند.

هفته گذشته جلسه‌ای تخصصی در مورد بودجه داشتیم. با وجود اینکه ایشان سال‌ها در امر بودجه‌ریزی و اجرای بودجه تخصص داشتند، اما هیچگاه نظر خود را آمرانه تحمیل نمی‌کردند. نکات خود را در موضوع مورد بررسی ارائه فرمودند. نظر نویسنده خلاف فرمایش ایشان بود و گفتم. ایشان بر نظر خود پای‌فشاری کرد. بعد از جلسه، از من دلجویی کردند که «تجربه نشان می‌دهد نظر شما در مقام اجرا با مشکل روبرو خواهد شد». با مزاح عرض کردم: آقای رحیمی دانش، ما پست سر همه غیبت میکنیم، اما پشت سر شما جز خوبی نمی‌گوییم. خندید.

او مردی بود که در نظام اداری تمام مراتب را طی کرده بود، اما ذره‌ای خودخواهی و تکبر در او نبود. مردی که مانند استادش جناب دکتر شبیری‌نژاد (که بنده درکشان نکرده‌ام اما محاسنشان را شنیده‌ام)، بی منت به کشور خدمت کرد و هدفش تنها خدا بود و مردم. از زندگی انسان‌ها می‌توان درس گرفت، و درسی که من از این استاد آموختم سه جنبه داشت: «تخصص، تجربه، انسانیت». خدایش بیامرزد.

  • ۹۴/۰۳/۱۷
  • سید محمد رضا حسینی

نظرات (۲)

واقعا نظر به همچین انسانهایی و در کنار اینها بودن، بهترین موعظه است. و خوشبختانه شما هم از این موعظه بهره مند بودید و ممنپن که ما را هم تا اندازه ای بهره مند ساختید، ... حیف که امثال این مواعظ در امثال من چندان اثری نداره!
پاسخ:
دکتر شما خودت موعظه گر ما هستید

واقعا انسان شریفی  بودند روحشان شاد امیدوارم مدیران امروز ایشان را الگو قرار بدهند 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
براي ارتقاي مطالب وبلاگ، لطفا نظر بدهيد.